بازخوانی قطعی برق در دهه‌ی ۵۰

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیت‌نامه نوشتند

عکس لید
در دوران رژیم پهلوی قطعی برق ناشی از ناکارآمدی دولت و عدم تعهد طرف‌های خارجی، کم‌کم شکل مبارزه‌ی انقلابی به خود می‌گیرد و کارکنان وزارت نیرو در مخالفت با رژیم و در همراهی با مردم انقلابی قطعی برق را به یک حرکت سیاسی تبدیل می‌کنند. حاکمیت برای جلوگیری از اعتراض‌های کارکنان وزارت نیرو و همراهی آن‌ها با مردم انقلابی، نیروهای دست‌نشانده‌ی خود را وارد سیستم می‌کند تا خرابکاری‌های بزرگی انجام دهند و این خرابکاری‌ها را به گردن نیروهای انقلابی و مردمی بیندازند.
پنجشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اواخر دهه پنجاه شمسی به ویژه در تابستان رژیم پهلوی با مشکل تامین برق مواجه بود. این رخداد در حالی رقم می‌خورد که فقط بخشی از شهرها و تعداد بسیار کمی از روستاهای ایران برق داشتند و اساسا تعداد مشترکین محدود بود. اسدالله علم در جلد چهارم خاطرات خود می‌نویسد: «جای بسی تأسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چقدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند، البته چون در ایران قنات و چاه هست، اشکال زیاد در این زمینه نیست، ولی چهار درصد دهات ایران برق دارند. خیلی عجیب است و جای تأسف. قطعا شنبه به شاه عرض می‌کنم که با این پیشرفت‌های کشور، این ارقام غیرقابل‌قبول هستند.» همچنین او در جلد ششم یادداشت‌هایش با اشاره به سفر خود به شوروی آورده است: « فکر اینکه در مرز تمدن بزرگ، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم، واقعا ننگ است. واقعا ننگ است.»  

تیرماه ۱۳۵۶، قطعی‌های سراسری برق اختلال‌های زیادی را در کشور ایجاد می‌کند. روزنامه اطلاعات در ۱۵ تیر ۱۳۵۶، در تیتر اول خود با عنوان «برنامه‌ی کم‌کردن خاموشی برق به تعویق افتاد»، گزارشی از وضعیت نیروگاه‌ها و مسئله‌ی کمبود برق در کشور ارائه می‌کند. در این مطلب اشاره می‌شود که در صورت لزوم، خاموشی خانه‌ها و معابر بیشتر می‌شود و شرکت آلستوم میلیاردها ریال زیان به ایران زده است: «قرار بود پیمانکار فرانسوی (آلستوم) با تحویل به موقع نیروگاه سد رضا شاه کبیر سه ماه پیش یک میلیون کیلو وات برق به شبکه‌ی سراسری برق کشور تحویل دهد تا از این طریق برق مورد نیاز صنایع تأمین شود» ولی «از اول سال جاری دو مرتبه بدقولی کرده و نتوانسته است به موقع نسبت به اجرای تعهدات خود عمل کند. ... باین ترتیب کلیه‌ی برنامه‌های دولت برای کاستن از خاموشی‌ها منتفی شد و معلوم نیست که این نیروگاه از چه زمانی آماده‌ی تحویل و بهره‌برداری خواهد شد». بر اساس «برنامه‌ی ضربتی تأمین برق کشور» به دستور نخست وزیر وقت، امیرعباس هویدا، برق جیره‌بندی می‌شود و مدت خاموشی در هر یک از مناطق کشور، به میزان برق منطقه و سهمیه‌ی استان بستگی داشته و تنها مدیران عامل برق منطقه‌ای نحوه‌ی توزیع و خاموشی را تعیین می‌کنند». 

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

اما در ۲۲ تیر ۱۳۵۶، موضوع برق دوباره تیتر اول روزنامه اطلاعات می‌شود با این عنوان که «شاهنشاه از وضع برق به شدت ناراضی هستند». در این مطلب که از جانب رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی، آقای معینیان، است با اشاره به اینکه «خاطر شاهنشاه از وضع برق بسیار مکدر است»، قطعی‌های برق را به رشد و پیشرفت کشور ربط می‌دهد: «همه می‌دانیم که قسمت اعظم نارسائی‌ها ... ناشی از یک تحول عظیم رشد و توسعه است ولی این دلیل هرگز نباید موجب موجه‌شناختن قصورها و کوتاهی‌ها بشود.» در بخش دیگری از این مطلب به دقت عمل کمیسیون‌های نظارت شاهنشاهی اشاره می‌شود «هر روز که بگذرد دقت‌ها و مراقبت‌ها و موشکافی‌های کمیسیون شاهنشاهی در بازرسی اجرای طرح‌ها شدیدتر و سخت‌تر خواهد شد و جزئیات نتایج حاصله به پیشگاه مبارک شاهانه تقدیم و برای اطلاع همه‌ی ملت ایران اعلام می‌شود». نخست وزیر در چهارمین جلسه‌ی عمومی کمیسیون شاهنشاهی با اشاره به اظهارات معینیان، درباره‌ی مسئله‌ی برق می‌گوید: «پیشرفت [کشور] گاهی چنان زیاد و سریع بود که به فکر لوجستیک نمی‌افتادیم ولی این به معنای آن نیست که امروز رغبت پیشرفتمان را برای رسیدن لوجستیک کم کنیم، بالعکس باید لوجستیک طرح‌ها با سرعت بیشتری حرکت کند. ... انتقاداتی که می‌شود خود نشانه‌ی پیشرفت مملکت است؛ چون اگر پیشرفتی نبود انتقادی هم وجود نمی داشت. ...» 

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

در ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۶، قطعی‌های برق بر بسیاری از بخش‌های کشور اثر می گذارد. در صفحه‌ی اول روزنامه اطلاعات این تیترها به چشم می‌خورد: «با خراب شدن آخرین مولد برق آلستوم: مدت خاموشی برق بازهم بیشتر می‌شود.»؛ «دولت به شرکت فرانسوی آلستوم اخطار کرد»؛ «به‌علت خاموشی برق آب برخی از محله‌های تهران قطع شد»؛ «تلویزیون بیشتر برنامه‌های خود را قطع کرد». در گزارش‌های ۲۵ تیر روزنامه اطلاعات آمده است که «بر اساس یک برنامه‌ی تازه‌مدت، خاموشی برق احتمالاً از ۲ تا ۴ ساعت که هر روز اجرا می‌شد بیشتر خواهد شد. در حال حاضر تنها یکی از مولدهای برق نیروگاه سد رضاشاه کبیر کار می‌کند که تولید آن نیز بسیار کم است. ...» در این مطلب به اطلاعیه‌ی وزارت نیرو اشاره شده که به مردم گفته است صرفه‌جوئی در مصرف برق یک فریضه‌ی ملی است. در این اطلاعیه خطاب به مردم گفته شده است «با از کار افتادن واحد سوم مولد سد ... عرصه بر همه‌ی کارگران و کارکنان شبکه‌ی سراسری برق تنگ‌تر از هر زمان دیگر شده است. کارگرانی که از آغاز بهار شب و روز نگران بوده‌اند و به جان کوشیده‌اند تا کار برق‌رسانی به کشتزارها، کارخانه‌ها و بیمارستان‌ها و خانه‌ها انجام پذیرد اکنون بیش از هر کس از نارسائی‌های تازه‌ی برق در رنج هستند ... .» مدیر عامل شرکت توانیر قطع برنامه‌های تلویزیونی را منجر به ۵۸ هزار کیلو وات صرفه‌جویی در برق عنوان کرد که این میزان در شهرهای مختلف گیلان، کرمانشاه، همدان، مازندران، خوزستان و تهران توزیع شد؛ همچنین خاموشی برق منجر به از کار افتادن موتور پمپ‌های آب نیز شده است که بر اثر آن آب چند محله از جمله تجریش، نیاوران و قصرالدشت نیز قطع می‌شود؛ سازمان آب و برق منطقه‌ای خوزستان به علت خرابی مکرر مولدهای برق سد رضاشاه کبیر به پیمانکاری آن «شرکت آلستوم» مجدداً اخطار می‌دهد؛ گزارش‌های چهارمین اجلاس کمیسیون شاهنشاهی نشان می‌دهد که «خاموشی برق ۸۰۸ میلیون ریال به کارخانه‌ی آلومینیوم‌سازی اراک زیان زد»؛ به دنبال یک تصمیم فوری پخش برنامه‌های آموزشی و نیم‌روزی تلویزیون قطع می‌شود و «برنامه‌ی اول تلویزیون از ساعت ۱۹، برنامه‌ی دوم از ساعت ۱۹.۳۰ تا ۲۲ و برنامه‌ی بین‌المللی از ساعت ۱۹ تا ۲۲.۳۰» پخش می‌شود».

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

اما روزنامه اطلاعات، همزمان با این مطالب به خاموشی برق در نیویورک و اختلال زندگی ۹ میلیون نفر از مردم آن کشور نیز می‌پردازد، تا قطعی برق را مسئله مبتلابه کشورهای پیشرفته نیز نشان دهد: «خاموشی برق زندگی ۹ میلیون نفر از مردم نیویورک را مختل کرد». در مطلبی که به «تحقیق درباره‌ی خاموشی بزرگ در نیویورک» می‌پردازد، اشاره شده است که سخنگوی شرکت مذکور گناه این خاموشی ۲۵ ساعته را متوجه عوامل مافوق بشری معرفی کرد و سخنگوی شرکت آشکارا گفت که خاموشی این بار کار خداوند بوده است. در خلال این خاموشی بزرگ ۲۵ ساعته حوادث دیگری نیز رخ داد: بازداشت ۳۳۸۱ نفر به اتهام شرکت در اعمال غارتگرانه در محلات مختلف نیویورک، شورش ۱۴۵ نفر زندانی، فرار ۸ زندانی، و گیر کردن حدود ۲۰ هزار مسافر قطارهای زیرزمینی. 

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

مسعود بهنود در کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» در شرح وقایع آخرین دوره دولت هویدا از مهر ۱۳۵۴ تا مرداد ۱۳۵۶ به قطعی سراسری برق در زمستان ۱۳۵۵ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «شبی شبکه سراسری برق کشور که شاه آنقدر به آن می‌نازید، از کار افتاد. کشور در تاریکی و سرما فرو رفت. مهم‌تر از همه تهران. از بالا که بدان می‌نگریستی، جز محوطه‌ی کاخ‌ها –محل زندگی خانواده‌ی خوشبخت پهلوی- و اداره‌ی مرکزی ساواک و واحدهای بزرگ ارتشی، همه جا در تاریکی بود. علاوه بر اینها در مرتفع‌ترین نقطه‌ی شهر، بر بالای بلندی –سینه‌کش کوه‌ها- خانه تازه نصیری نیز روشن بود، و گویی او مواظب شهر. ... خاموشی‌های برق که در روزهای بعد نیز ادامه یافت، بیشتر از فرو افتادن در استادیوم ناتمام صدهزار نفری، در آئین «سپاس» و کشته شدن ۳۰ تن، و هم فرو ریختن سقف فرودگاه مهرآباد بر سر مسافران و مشایعانشان، خرابی کارها را فریاد کرد. ... خاموشی‌های مداوم برق و آشکارشدن کمبودها در این زمینه، نشان داد که ایجاد یک شبکه‌ی سراسری پر خرج، و تأسیس سدهای نمایشی بزرگ تا چه حد زیان‌آور است. ولی علت اصلی آن کلاهبرداری شرکت «جنرال الکتریک» بود که سال‌ها پیش، هنگام ساختن «نیروگاه شهریار» -بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌ی برق تهران- به جهت یک اشتباه (عمدی؟) بزرگ، این نیروگاه را چنان ساخته بود که همواره یکی از سه بخش آن می‌بایست در حال تعمیر باشد ... ».

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

مسعود بهنود در ادامه درباره‌ی برنامه‌های صرفه‌جویی در مصرف برق می‌نویسد «اما همگی می‌دیدند که در این تحمل سختی نیز، همگان در یک سطح قرار ندارند. متخصصان برق و کشیک‌های تنظیم خاموشی‌های برق، به بیرون خبر دادند که در بسیاری از مواقع، با تلفنی و پیغامی به وزیر نیرو، محله‌یی از خاموشی معاف، و خاموشی محلات دیگر بیشتر می‌شود. از دفتر والاحضرت‌ها و درباریان، جائی که آنان شب میهمان بودند، به دفتر وزیر نیرو، محرمانه گفته می‌شد، و آن محله تا صبح خاموشی نمی‌دید.» بهنود در ادامه به ناکارآمدی کمیسیون‌های بررسی قطع برق اشاره می‌کند «خاموشی‌های برق، موجب تشکیل کمیسیون‌های دیگری برای رسیدگی به موضوع بی‌برنامگی‌ها شد. از سال‌ها پیش، با آشکار شدن هر نابسامانی و تنگنائی، شاه تأسیس واحد نظارتی را فرمان می‌داد، که در ابتدا هیاهوی بسیار داشت، اما پس از مدتی فراموش می‌شد. این بار، علاوه بر کمیسیون مخصوص که به منظور رسیدگی به علت خاموشی‌ها تشکیل شد، «کمیسیون بازرسی شاهنشاهی» و «سازمان بازرسی شاهنشاهی» و حزب رستاخیز ملت ایران، هم دست به کار یافتن مقصر شدند. ... معمولاً گزارش‌های [این کمیته‌ها و کمیسیون‌ها] به دفتر [شاه] که می‌رسید دیگر برای اجرا باز نمی‌گشت، چرا که همواره تمام یا اکثر مقصران و متهمان هر پرونده‌یی از نزدیکان یا بستگان او بودند».

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

قطعی برق ناشی از ناکارآمدی دولت و عدم تعهد طرف‌های خارجی، کم‌کم شکل مبارزه‌ی انقلابی به خود می‌گیرد و کارکنان وزارت نیرو در مخالفت با رژیم و در همراهی با مردم انقلابی قطعی برق را به یک حرکت سیاسی تبدیل می‌کنند. حاکمیت برای جلوگیری از اعتراض‌های کارکنان وزارت نیرو و همراهی آن‌ها با مردم انقلابی، نیروهای دست‌نشانده‌ی خود را وارد سیستم می‌کند تا خرابکاری‌های بزرگی انجام دهند و این خرابکاری‌ها را به گردن نیروهای انقلابی و مردمی بیندازند. به همین دلیل کارکنان وزارت نیرو (شرکت توانیر، شرکت برق منطقه‌ای تهران، سازمان آب منطقه‌ای تهران، سازمان آب و برق اصفهان و ...) در تاریخ ۷ آذر ۱۳۵۷ در پی شهادت یکی از کارکنان خود به نام حسینعلی زنبق[1]، در نامه‌ای یا در واقع وصیت‌نامه‌ای به مردم کشور وضعیت واحدهای تابعه‌ی وزارت نیرو را توضیح می‌دهند و خود را همدل و در کنار مردم می‌دانند. در این نامه که با پیام مورخ ۲ آذر ۱۳۵۷ امام خمینی «دولت نظامی، دولت یاغی و بر خلاف قانون و شرع است و بر عموم است که با آن مخالفت کنند» شروع می‌شود و با عبارت «قطع برق صرفاً یک حرکت سیاسی است» به پایان می‌رسد آمده است: «هموطن: می‌دانم که می‌دانی و خوب هم می‌دانی که حکومت استبداد و دولت نظامی هر روز در گوشه و کنار این خاک با گروه مبارزین راه آزادی چه می‌کند و می‌دانم که با وجود تمام فشار اختناق و سانسور و تعطیل، صدای گلوله‌های جانسوز و دلدوز دژخیمان حکومتی به گوش تو می‌رسد، و می‌دانم که تاکنون مردانه در مقابل تمام مشکلات و کمبودهای ساختگی (بنزین، گاز، نفت، نان و ...) طاقت آورده و خواهی آورد. تو هم می‌دانی که من تو را تاکنون بی آب و برق نگذاشته‌ام و اگر برقی قطع شده است حرکتی بوده است سیاسی، ... و ارتباطی بوده است میان من و تو که در این اختناق جایگزین قلم‌های شکسته و دهان‌های دوخته‌ی همکاران مجاهد و عزیز مطبوعاتی ما شده است و تو می‌دانی که خرابکار کیست، آتش‌افروز و آتش‌سوز کدام است. ...»

قطع برق؛ از ناکارآمدی دولت تا مبارزه‌ی انقلابی/ وقتی کارکنان وزارت نیرو وصیتنامه نوشتند

در ادامه‌ی این نامه پس از اشاره به وقایع تلخی که مردم ایران پشت سر گذاشته‌اند مانند داغ ایرانیان سوخته در سینمارکس، واقعه‌ی شرم‌آور مسجد کرمان، توهین به حرم مقدس امام رضا (ع)، جمعه‌ی سیاه و شنبه‌ی خونین آمده است: «آگاه باش که خیل طاغوتیان دشنه‌ای دیگر در آستین دارند و ... مقدمات جنگ نامردانه‌ای را طرح‌ریزی می‌کنند که عاقبتش جز رسوایی مجریان و افزایش خشم مردم نخواهد بود ... کشتن همکار شهید ما حسین علی زنبق و گماردن ۲۵ عنصر ناشناس به نام کارآموز در تأسیسات مهم آب‌رسانی مرکز کشور و اشغال بعضی از نیروگاه‌ها و پست‌ها توسط مأموران امنیتی و نظامی و با پخش یکی دو بخشنامه تحبیب و تهدید و تجاهل و سکوت در مقابل شایعه‌ی قطع آب و به رخ‌کشیدن قانون مجازات خرابکاران در تأسیسات ... و احتمالاً با ایجاد یک انفجار، آتش‌سوزی، خرابکاری و ... در یکی از تأسیسات این وزارتخانه‌ی بزرگ از سدها گرفته تا تصفیه‌خانه‌ها، تلمبه‌خانه‌ها، نیروگاه‌ها و پست‌های فشار قوی و ضعیف و خطوط انتقال نیرو یحتمل پایان خواهد یافت. آری قوم بی‌منطق حاکم نظامی به تصور خود نهضت‌های مردمی را اینچنین سرکوب می‌کنند. ولی من این وصیت را با تو می‌گویم، باشد که من به شهادت برسم و تو و تاریخ و وطن عزیز پایدار بمانید و قضاوت کنید. بدان و می‌دانم که می‌دانی در هر حال، لحظه‌ای من در خانه و کاشانه‌ی خود آتش نخواهم افروخت. بدان و می‌دانم که می‌دانی حتی به زور سرنیزه و حتی پس از اسارت و اشغال قوای نظامی، من آنچه را که از سرمایه‌ی تو بوده است و با دست‌هایم ساخته‌ام نابود نخواهم کرد. چون علی‌رغم تصور و اشاعه نظام و دولت نظامی من نه اجنبی هستم و نه خرابکار ... و به هیچ دستگاه بین‌المللی نیز اتکائی ندارم. هرگز با آن‌هائی هم که نمایندگان حرفه‌ای سیاست‌های بین‌المللی هستند بیعت نخواهم کرد». در پایان این نامه نیز به صورت دست‌نوشته خواسته شده است که «تکثیر کنید و به دیگران هم بدهید» تا همگان بدانند چه بر سر وزارت نیرو و کارکنان آن می‌رود.

 

پی‌نوشت:

1. جوان ۲۵ ساله متولد یزد که با مدرک کاردانی در رشته برق در اداره برق با عنوان کارمند مشغول به کار شد و در روزهای اوج انقلاب به صفوف مردم معترض علیه حکومت پهلوی پیوست و در تظاهرات مردم انقلابی روز ۳۰ آبان ۱۳۵۷ در حسینیه حاجی یوسف با رگبار گلوله مأموران حکومت به سینه و پهلو به شهادت‌ رسید. منبع: پرونده شهید در اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران و فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات